0097

کریمخان؟ یک همچین خیابان شلوغ و شلخته و کثیفی؟ توی یک بعد از ظهر وسط خرداد؟ وقتی عرق از هفت چاک آدم سرازیر است و بدن تو مانتو شلوار یونیفرم اداری، که هدفی ندارد لعنتی جز رساندن خستگی به جایی که مغز  کاملا از کار بیفتد، آب پز می شود و دود، هوای ساکن بعد از ظهر را سنگین تر می کند، ناغافل سینه آدم پر شود از هوا و عطرت؟
ملال که در هر صورت همیشه همراه آدم هست. فرقی نمی کند چه جور زندگی کنی. یک چیزهایی را اما باید بهش نیالود. یک وقفه هایی توی ملال باید نگه داشت.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ای شادی آزادی، تو هرگز نمی‌آیی!

روان‌پریشی ملی

سیاست ما