پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۱۶

لاطائلات

گمانم اگر مرد بودم شغل رفتگری را برای خودم انتخاب می‌کردم. صدایش هر شب از پنجره می‌آید. صدای رفتگر، صدای کشیدن جاروی بلندی است روی آن همه کثافت این انفجار جمعیت در این پرجمعیت‌ترین منطقه‌ی ایران، در خلوت‌ترین ساعت شبانه‌روز. انتخاب این ساعت برای کار کردن انتخاب هوشمندانه‌ای است. و انتخاب عصر، وقتی هزاران نفر در پیاده‎روی رودکی و در خود خیابان از لابلای ترافیک و پارک های دوبل،   بالا و پایین می‌روند تا حاصل دسترنج یک ماهشان را صرف خرید لوازم بی‌مصرف کنند، برای خوابیدن! البته آنها که می‌خرند حتما مصرفش را هم با رضایت و خوشحالی دارند. ولی این چیزی از بی‌مصرف بودنش کم نمی‌کند.   کتابی که دارم ترجمه می‌کنم. یک ترجمه‌ی سفارشی برای به دست آوردن پولی که خرج خرید لوازم بی مصرف شود، درباره‌ی کاربرد تکنولوژی در جنگ است. همین تکنولوژی‌ای که به مردم ما اینستا و تلگرام را برای به اشتراک گذاشتن عکس لب‌ها و گونه‌های عمل کرده‌ی زشت‌شان داده است و به مردم حلب مرگی فجیع را در تنها بیمارستانی که دارند. کتاب را وزارت دفاع ایالات متحده چاپ کرده است و بدون اغراق میگویم که در هر صفحه از این کتاب یک بار از رشد