پست‌ها

نمایش پست‌ها از مارس, ۲۰۲۰
دلم می‌خواهد برگردم به کشور طاعون زده‌ام و با بقیه کپه‌ی مرگم را بگذارم و بمیرم. اما هر جا پا می‌گذارم طاعون را می‌بینم. و چرا نباید به جای آن مسلم زاده‌ی طاعون زده‌ی دیوانه با این هندو زاده‌ی طاعون زده‌ی دیوانه بمیرم؟ اینجا هم مثل آنجا هر طرف سر می‌چرخانم عن تقدیس شده می‌بینم. عن مقدس. با عن مشکلی ندارم. عن واقعیت است. اما مقدس را نمی‌توانم تاب بیاورم. نمی‌توانم ببینم آدمی تمام عمرش را جان می‌کند و پولی را که به سختی به دست می‌آورد در شکم حرام زاده‌ای می‌ریزد و به گسترش تقدس عن کمک می‌کند. اما باز هم سرانجامم که همین لحظه است -و نمی‌دانم لحظه‌ی بعدی چیست- در یکی از سوراخ‌های توالت جهان رقم خورده است. جایی که تمام عن دنیا به سمتش سرازیر می‌شود. اطرافم هم پر از انگل‌های مصرف کننده و تولید کننده‌ی عنی نظیر خودم است، که بیش از حد غرق مقدسات و انرژی‌های مثبت و وایب‌های ناملموسند. نظیر خودم که هیچ، درباره‌ی خودم هم کار زیادی از دستم ساخته نیست، اما ناملموس مریضم می‌کند و اطرافم پر از گفتگو درباره‌ی ناملموسات است. وقتش است به واقعیت برگردم. به امن آغوش پتویم.