پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژانویه, ۲۰۱۶

از قتل عام بی‌حساب مورچه‌ها

خارجی- روز پشت چراغ قرمز بعدی، می‌نشینم عقب یک سمند زرد. آن طرف صندلی یک خانم همسن و سال خودم نشسته. موهای خیلی صاف و خیلی سیاهش از زیر روسری ساتن سیاه بیرون ریخته. کیف چرم اداری و لباس رسمی گرانقیمتی تنش است. از صندلی جلو پشت سر مرد جوانی پیداست. چراغ سبز می‌شود. جلوی ما یک پراید وسط چهارراه خاموش می‌کند. توی یک لحظه‌ای که طول می‌کشد تا دوباره روشن کند و راه بیفتد راننده بی‌حوصله می‌گوید: خانووووم. و به کنارش که می‌رسد بوق می‌زند و نگاهش می‌کند. من هم نگاه می‌کنم که واقعا خانم است؟ خانمی که کنارم است به راننده می‌گوید: چی کار به خانوم بودنش دارید؟ و رو به من زیر لب: رانندگی من از خودش بهتره. راننده نگاه پف کرده‌اش را می‌دوزد به آینه و می‌گوید: کاری به خانوم بودنش ندارم. رانندگی بلد نیست نشسته پشت فرمون. خانم جوابش را می‌دهد: اگر آقا بود هم همین شکلی می‌گفتید آقا؟ راننده همانطور صاف تو آینه نگاه می‌کند: اگه آقا بود بهش می‌گفتم گوساله. تبعیض از آنجایی شروع می‌شود که به یک نفر گوساله بی‌خود و بی‌جهت می‌گوییم خانم، چون روی آلت تناسلی‌اش سیصد یا چهارصد تا سکه قیمت گذاشته است. و این قرارداد

در تقبیح کار کارمند

تصویر
سیستم بعد از آنکه توی سر شما می‌زند شما را تبدیل به کارمند خودش می‌کند. کارمند پدیده‌ی بسیار عجیب و پیچیده‌ای است. چند سال پیش در یک نشر آموزشی کار می‌کردم. روزی که برای قرارداد رفته بودم همکار دیگری هم بود. همکار محترم  که آنجا اولین بار می‌دیدمش از قضا خانمی بسیار صاحب دیسیپلین و منظم و مقید به کار و پیشرفت و تلاش از آب درآمد، که از طرز لباس پوشیدن و مجموعه رفتارش چیزی جز این هم برنمی‌آمد. آدمی به معنای انضمامی کلمه اتوکشیده. طبق معمول تیپ خودش وسواس زیادی روی متن قرارداد از خودش نشان داد که اصلا هم بد نیست. همان اول پرسید چرا نوشته فرم قرارداد کارگر و کارفرما؟ مگر ما کارمند نیستیم؟ مسول منابع انسانی توضیح داد که کار شما همان کارمندی اداری است ولی فرم قرارداد طبق قانون کار به این شکل است. خانم هم راضی شد که قانون کار به هر حال می داند چه خبر است و هوایش را دارد و درست است که نوشته کارگر اما او را یک کارمند می‌داند. حتما چون سخنگوی قانون کار آن طرف میز او را به عنوان کارمند به رسمیت می‌شناسد دیگر مهم نیست که روی قرارداد چی نوشته شده است. آیا نگران بیکار شدن و بیمه‌ی بیکاری‌اش بود؟ کدا