0088

یک کیسه فریز، توش نیم یا یک کیلویی برنج، پاره شده، کمی برنج کف خیابان، یک کیسه فریزر دیگر، توش بیست تایی از آن آبنبات های مثلثی زرد و سبز و قرمز و نارنجی مینو که همه شان یک مزه را می دادند، سه چهار تا نان بربری، خون آلود، تکه های متلاشی شده یک گوشی نوکیای قدیمی، یک گودال خون، رد لاستیک هایی که از سر کشته خود گذشته بودند، تا یک متر جلوتر. 
صد قدم بالاتر، بن بست دل افروز، پلاک 23

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ای شادی آزادی، تو هرگز نمی‌آیی!

روان‌پریشی ملی

سیاست ما