روز آخر

من میگم پنجاه پنجاه عمدی بود
ای وای عزیزم چرا زحمت کشیدید؟
برادرش خیلی آدم خوبی بوده، شاپور غلامرضا
و خود این اجتماعی که تشکیل میشه و اینا خودش یعنی جامعه مدنی
آقای دکتر چرا شما رو نمی کشن؟
بعله هه هه هه هه
مهربان بایستید همه، خانما وسط
البته  آقای خزعلی اینا خیلی مذهبی ان خودشون ولی این پشتی ها برا قبل از اسلامه
این عکسا چاپ بشن تو رو خدا من بچه هام خارجن ببینن
من و شما دوست فیس بوکی هستیم
من این طرح عشقو می خوام توی اون رنگ
این رییس کمپانی نفت ایتالیا بود چند سال پیش
من میگم بیاین یه معامله بکنیم این عزیزان در حصر ما رو آزاد
 کنین 
من نقاشا رو راه نمیدم
روزنامه ها می نویسن به به به به
با یه خبر از هم می پاشه
من از قصاص قاتل فرزند عزیزم چشم پوشی می کنم
انگار یه ارکستر سمفونیکه
این از همه شون قشنگ تره
بعد از چهار ماه جسد رو احراز کردن و
واسه همین بود خمینی یهویی چیز شد
تو این جامعه بی روح، روح وجود داره اینجا
عذر میخوام من می تونم از شما خواهش کنم عکس بگیرید از ما
اینا رو چاپ می کنن
یه فیلم نامه نوشتم بر اساس این ماجرا
صدا بزن بچه ها بیان تو عکس باشن
من وظیفه خودم دونستم خدمت شما برسم
چهره شما یک چهره فوتوژنیک هست
سرت نگیره به قاب
این خواهرم می دونه من چقد جزیی نگرم
وکالشو من کار کردم
باباشونم بمیره نمیرن



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ای شادی آزادی، تو هرگز نمی‌آیی!

روان‌پریشی ملی

سیاست ما