ما و این شرایط و پریودی

می تونم ساعت ها بشینم و خاطراتی از هفت هشت سال گذشته بکشم بیرون و گریه کنم و تعریف کنم. آره هفت هشت سال گذشته. چه تخمی. می تونم بشینم و فکت بیارم از این ور و اون ور که آقا نامجو توی این آهنگ پریود ریده. که آقا اگه داری فکر می کنی با کلمه "پریود" داری یه تبوی سنتی مربوط به فرهنگ ایران رو میشکنی، داری همراهش یه قطار از تبوهای مدرن رو تو این فرهنگ تخمی می سازی! اما نه حوصله دارم نه کمترین حدسی می زنم که کمترین خریداری داشته باشه حرفم. اما یه سوال هست که بیخ گلوم نشسته. باید باهاتون مطرحش کنم:

اینجا استاد می فرمایند: "تو هم که توی این شرایطم پریودی" اونم نه یک بار نه دوبار! و تازه با چه لحنی، با چه آتش اندرونی! با چه دردی. با چه صدای پرسوز و چه لحن تبناکی. مقدمه‌ی سوالم اینه: کدوم شرایط؟

آیا منظور استاد از "این شرایط" همون "وضعیت موجود" خودمونه؟ با توجه به بقیه ترانه که البته نامجو کاری بهش نداره و شاهین نجفی می خونه به نظر می رسه همین طور باشه.

مقدمه دوم سوالم اینه:

چه چیزی باعث میشه که تو این جمله رو با این چنین سوز و آتشی بخونی؟

که خب جواب کاملا واضحی داره. چرا باید یک مرد از پریود بودن یک زن اینقدر غصه بخوره؟

و حالا اصل اساسی سوالم:

پریود بودن ما "توی این شرایط" حقیقت دردناک تریه یا ایرکشن آلت تناسلی شما؟

حتی اگر از دیدگاه همین ترانه هم به این سوال بپردازم خیلی راحت به این نتیجه می رسیم که پریود بودن ما "توی این شرایط" خیلی عمیق تر و فیلسوفانه تر و آگاهانه تر از درد نعوظ دوستمان است.

یک مسیر دیگر رو هم میشه رفت. اگر جواب به اون سوال مقدمه اول "کدوم شرایط؟" این باشه که منظور همون شرایط نعوظ هست. یعنی نامجو دارد می فرماید که "هر وقتم که ما راست کردیم تو پریودی" بعد دیگه من می مونم و این سوال که اگه نامجو بخواد برینه توی اون همه خاطره و نوستالژی ما و بی خیال موسیقی غنی بشه و بره تو صف "بچه باحالا" و یه همچین عنی رو بخونه ما دستمون به تخم کی بنده؟ چی کار می تونیم بکنیم جز اینکه وقتایی که "پریودیم" تریاک رو به بازدممون بسپاریم و هدفون بذاریم تو گوشمون و با زلف و گیس و تهران گریه کنیم.

نظرات

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

ای شادی آزادی، تو هرگز نمی‌آیی!

روان‌پریشی ملی

سیاست ما