اهدنا الصراط المستقیم


قبل‌تر که بچه‎تر بودم، همیشه موقع ارگاسم فک می‌کردم کاش یه دکمه کنترل ارگاسم داشتیم که می‌شد باهاش اون چند ثانیه قبل از ارگاسم رو کش داد، تکرار کرد، یا هر زمان که خیلی لازمت شد، با  کمترین فشار کوچک‌دستی این چند ثانیه رو ساخت. فقط این چند ثانیه. چند ثانیه خالص، پیور، چند ثانیه برای صفای ضمیر و شعر و عرفان و خدا و عشق و فقر و غنا و فنا و...
 الان که بزرگ شدم، یا بهتره بگم پیر شدم، دلم می‎خواد یه دکمه داشتم که می‌تونستم باهاش یه چند ‌ثانیه‌ای رو هر چقدر که میخوام کش بدم، تکرار کنم، و هر زمان که خواستمش دم دستم باشه. این چند ثانیه‌ی عزیز، این وقت گرامی، این آن، خلسه‌‌ی قبل از خوابه، تو نشئگی.

نظرات

  1. سلام . خوبی ؟ داستانت چی شد ؟ (دیدی این آدمارو پیله گهی می کنن ؟ من بهش می گم مستر بینی . مستر بین سلطان اون مدل پیلس . یه قسمت داشت سر جلسه امتحان کیلید کرد به نفر بغلیش . تو ذهنت هست کودومو می گم؟) چاکریم

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

ای شادی آزادی، تو هرگز نمی‌آیی!

روان‌پریشی ملی

سیاست ما