طاغوت مذهب

واقعا باید از خودمان بپرسیم سود و زیان مذهب برای من چیست؟ برای من، جز وعده‌ای به بهشت یا جهنم هیچ سود دیگری ندارد، که آن هم بازآمده‌ای کو که به ما گوید راز؟ 
عمر وعده‌های مورد پذیرش من بیش از یک ماه نیست.  به این ترتیب که اگر شما به من بگویید مجموعه‌ای از کارهای تکراری را هر روز انجام بدهم و در عوض در آخر ماه فلان‌قدر دستمزد دریافت کنم، اگر از این آخر ماه‌تان ده روز بگذرد، ترجیح می‌دهم روش دیگری برای کسب روزی پیدا کنم و تسویه حسابم را هم با شما به روش دیگری انجام بدهم. یک عمر انتظار برای من اصلا راه ندارد و زورم هم به تسویه حساب با قادرمتعال نمی‌رسد. 
اما زیان. از کجا شروع کنم؟ اول باید تعریف هماهنگی از کلمات پیدا کرد. بیایید از آرامش درونی و شخصی مذهب شروع کنیم. مذهب ابدا یک مساله‌ی شخصی و درونی نیست. یک وجه درونی و شخصی دارد اما به هیچ وجه نمی‌توانید آن را به همان یک وجه محدود کنید و مذهب را برای خودتان به مساله‌ای شخصی تبدیل کنید. برای مثال شما را به تماشای مستند "نسیان" که پارسال از شبکه‌ی مستند پخش شد دعوت می‌کنم. می‌توانید آن را در یوتیوب تماشا کنید. این مستند درباره‌ی تخریب بافت تاریخی اطراف حرم امام رضا در مشهد و توسعه‌ی حرم و ساخت و ساز هتل و اتوبان‌های مربوط به طرح توسعه‌ی حرم است. در این مستند با مردمی مصاحبه می‌شود که راضی به تحویل خانه‌های اجدادی محقر خود -به آستان قدس و شهرداری و هزار ارگان و شرکت خصوصی و عمومی و دولتی دیگر - و نقل مکان به نقطه‌ی دیگری نبودند. یکی از آنها در دقیقه‌ی 25 فیلم با چشم گریان می‌گوید که همین اتفاق در نجف و کربلا هم در جریان است. حتی اگر نمی‌خواهید تمام فیلم را ببینید از دقیقه ۲۰ تا ۵۰ فیلم را ببینید. تا ببینید که چطور مالکان اجدادی زمین‌ها را با زور و کتک بیرون می‌کنند. خانه‌های وقف حسینیه، مساجد هزار ساله، خانه‌ی اخوان ثالث، شریعتی و هر چه تاریخ و هویت در این شهر بود را نابود می‌کنند. اما مهم‌تر از تمام این ساختمان‌ها، زندگی‌هایی را ببینید که صاف می‌شوند. پیرزن تنهایی را ببینید که سقف خانه‌ای را که در آن زندگی می‌کند، خراب می‌کنند و او می‌گوید که حاضر به فروش تنها یادگار شوهرش که با زحمت کارگری ساخته نیست. در فیلم نظر روحانیون درباره‌ی حرام بودن این معاملات و رضایت گرفتن با تهدید و فشار از مردم نیز گنجانده شده است. در نهایت در مقایسه‌ای، این رفتار با رفتار صهیونیست‌ها با ساکنان تاریخی فلسطین مقایسه می‌شود و به این حقیقت اشاره می‌شود که این حرم روزی نشانه‌ای بود برای اینکه کسی راه گم نکند، اما حالا خودش لابلای رشد هیولاوار ساختمان‌های بی‌قواره‌ای که به تقلید از امارات و سعودی ساخته می‌شوند گم شده است.  
حالا شما به هیچ وجه نمی‌توانید ادعا کنید که سفرتان به مشهد و حرم امام رضا سفری شخصی به قصد آرامش درونی است، مگر اینکه در کنارش بپذیرید که برای آرامش درونی و شخصی شما زندگی‌هایی له شوند. این طاغوت است. و من هم "إذهَب إلی فرعون، إنه طغی" هستم.
شما علاوه‌بر اینکه به زمین‌هایی پا می‌گذارید و در آنها عبادت می‌کنید که شبهه‌ی غصبی بودن آنها وجود دارد، با ریختن نذوراتتان به طرح توسعه‌ی حرم و به گسترش ظلم دامن می‌زنید. با پرداخت کرایه‌ به مقصد یا پول بنزین و اجاره‌ی اتاق و هر مخارج دیگری هم که می‌کنید. در آخر واقعا نمی‌فهمم این خدای شما چه رحمان و رحیم و علیم و بصیر و قادر و متعالی است که تا این حد به زمین و زمان و بنا و ساختمان و واسطه و پول نیاز دارد و اگر سر جای‌تان بنشینید دعای شما را قبول نمی‌کند و حاجت‌تان را نمی‌دهد. 
این تنها یک مثال از هزاران ظلم و سرکوبی است که مذهب در بالاترین سطح قدرت روا می‌دارد. چند سال پیش در یک ظهر ماه رمضان به یک غذافروشی نزدیک محل کارم رفتم که غذای بیرون‌بر تحویل می‌داد. جلوی این غذافروشی همیشه سطل‌های بزرگ زباله بود که آدم‌های زیادی در آنها غذایشان را پیدا می‌کردند.  من از خانمی که در غذافروشی کار می‌کرد قاشق خواستم، خانم با لحن بدی به من گفت: اینجا می‌خوای غذا بخوری؟ من البته فقط قاشق خواسته بودم اما تصمیم گرفتم خانم را در بحثی که می‌خواست باز کند همراهی کنم. پرسیدم: ایرادی داره؟ گفت: اینجا نمی‌تونید غذا بخورید مردم روزه هستن.  
مردم ِ روزه.  این کسانی که گرسنگی را اختیار می‌کنند تا طبق ادعای خودشان درد گرسنگان محروم را بکشند، اما در همان حال حاضر نیستند از منبری که مذهب برایشان چیده پایین بیایند و کنار گرسنه‌ای بنشینند. آنقدر گرسنگی محرومان برایشان بی‌اهمیت است که هرگز به خودشان زحمت نمی‌دهند آن غذای مانده‌شان را بسته‌بندی کنند و به دست گرسنه‌ای بدهند که سطل زباله‌شان را برای یک وعده غذا زیر و رو می‌کند. در مقابل این حرف‌ها هم از طلا بودن زباله و ثروت‌های هنگفت باندهای کودکان زباله‌گرد و هزار مزخرف دیگر استدلال می‌آورند.  آنچه که برای طاغوت هیچ اهمیتی ندارد زندگی‌هایی است که له می‌شوند.  

نظرات

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

ای شادی آزادی، تو هرگز نمی‌آیی!

روان‌پریشی ملی

سیاست ما