سیمای زنی در دوردست
همهی هزار بار دیگری را هم که سیگار به دست با بیخیالی و یلگیای که مال خودم نیست، از وسط این پارک رد بشوم، "ملیکا جون" که هشتاد- نود درصد آدمهایی را که به اسم میشناسندش، اصلا نمیشناسد برای هزار بار دیگر با "خ" مشدد خواهد گفت: آخی بمیرم. تو هم مثل من آوارهای؟
اين چند خط کلی پيام داشت...
پاسخحذفپ.ن :ازکی تا حالا سيگاری شدی؟
از وقتی تو رفتی
پاسخحذفاز دوری تو
سیگار چی می کشی حالا؟
پاسخحذفبهمن کوچیک
پاسخحذفآبجی کمل بکش،بهمن چیه؟اونم کوچیکش تازه!...تریپ روشن فکری اینا دیگه ها؟ :)
پاسخحذفالبته از خدا که پنهون نیست به شما هم میگیم دیگه،ما هم در دوران بی پولی تو خوابگاه گاهی مجبور می شدیم :)))
عموآلبرت، یه آخونده بوده قدیما میرفته رو منبر میگفته: این جوونا که میرن تو باغ آبجو میخورن و میگن بزن روشن شی، بدانند و آگاه باشند که اگه جو روشن میکرد، خر من حالا خورشید بود.
پاسخحذفحالا قضیه بهمن کوچیک و روشن فکری هم همونه. اما مشکل من جبر خانوادهاس. خانواده میخرن من میدزدم ازشون
عموآلبرت، یه آخونده بوده قدیما میرفته رو منبر میگفته: این جوونا که میرن تو باغ آبجو میخورن و میگن بزن روشن شی، بدانند و آگاه باشند که اگه جو روشن میکرد، خر من حالا خورشید بود.
پاسخحذفحالا قضیه بهمن کوچیک و روشن فکری هم همونه. اما مشکل من جبر خانوادهاس. خانواده میخرن من میدزدم ازشون
ینی الآن نکته مهم تو داستان ِ تو ، سیگار کشیدن ِ تو بود ؟!
پاسخحذف;)
می دونی چی تو نوشته هات برام جالبه؟ اون تصویری که از شخصیت ِ نام ها تو ذهنته ...
چون واقعاً اینطوره خواه ناخواه هر اسمی انگار یه داستانی رو به دنال داره !
بیا یه داستان بنویس اسم شخصیتش "میترا" باشه ! البته با این دین و ایمون و "ان.قلاب" با شکوه و تلویزیون و سینمای ک.ب.یری !!! که ما داریم این نام قطعاً داستان زنی رو به ذهن میاره که یا قاتله ، یا هرجاییه ، یا بچه ها رو می دزده و اینااااا ، گورِِِ بابای زرتشت و الهه هاش!!!و فردوسی و اخوان و جد و آبادشون !!!!!
مریم هم داستان زنی رو به ذهن می آره که بالقوه خوبه اما بالفعل بد شده ، یا داستان مامانی که کلی بلده نصیحت کنه!یا داستان دختری که کلی درسخونه اما ول می کنه و میره خدمت به دف.اع مقدس* و ازین صوبتا!!
* خواستم بنویسم میره خدمت به خَ.لق ! دیدم باز میان فیل.ترت می کنن!!!
[آیون میترایی که دستانش از نفس افتاد]
يني تصوير سازي مي كني خوووف!!
پاسخحذفاخخخخخخخخخخی تو هم اواره ای؟؟؟
پاسخحذفمنو با صدا سیما یکی کردی رفت نه؟ چن وخ پیشا یه تحلیل میخوندم راجع به همین. بیشترین آمار خلافکارای سریالی اسمشون جمشید و خسرو و پرویز و کیانوش و کاوه و ایناس. در حالیکه اسمهای اصیل ایرانی در دنیای واقعی بیشتر مال فرهیختههاست و اسمهای مجرمها هم بیشتر محمد و حسن و جعفر و ایناس. مثلا خفاش شب که اسمش غلامرضابود یا این محمد بیجههه. بعد یادمه اینجا یه پسره بود که کل فک و فامیل زنشو کشت. اسمش صادق بود. اما نمیدونم چرا روزنامهها که این خبرو مینوشتن اینقد اصرار داشتن که بنویسن اسمش سهرابه!
پاسخحذفbaz amad b kanan - bekhunesh
پاسخحذفنه عزیزم! اینطوری نوشتم تا صرفاً بهت بگم که ملاحظه مارو نکنی یه "وخ" خواستی داستانه رو بنویسی ...!
پاسخحذف;)
می دونی کجای قضیه واسم دردناکه ؟ این که دقیقاً مرکز ثقل همه این ویرانگری هاشون ، همون فرهنگ و به خصوص شعریه که مایه افتخارمونه مثلاً!! فرض کن ؟ مثلاً تا به امروز چی داشتیم !؟ یه دونه دکتر حسابی! یه دونه ابوعلی سینا ! و چند تا دیگه ریاضی دان که البته اول شاعر بودن بعد ریاضی دان ! اونم همه نظریه هاشون به باد فنا رفته "البته!" تازه تو ایرانی یا عربی بودنشون هم هنوز حرف و سخنه !! یه چند تا شاعر درست حسابی داشتیم ... با به تاریخ دوردستِ هخامنشی ... تازه از همیناشم چیزی نمونده ... این چندتا شاعرم که اینا دارن کلاً با خاک یکسان می کنن ...
مولانا رو که دادن رف! نظامی رو که دادن رف! یه سعدی و حافظه که وسط شیرازه اونم اگه می تونستن میدادن می رفت!! سعدی و حافظ دائم الخمری و هزل نویسی که چشم دیدنشونو ندارن ...
یه سهروردی و عطاره که هیچ کی حتی نمیدونه چی کاره بودن...
تو این بین یه فردوسی رو همه به صدقه سر رستم و سهراب می شناختن که اونم این ها دارن به گ... می دن ...
"اون کاخی که فردوسی افکند "
بعضی اوقات فکر می کنم فقط بحث جنگ و جدال و دعوا نیست، بحث چپی بودن و راستی بودن نیست، حتی بحث دین و عقیده و آرمان هم نیست !
قضیه از سیاست و مذهب و فرهنگ و چه و چه تنها محدود شده به علم روانشناسی !بیماری هایی پس همه روح ها وجود داره که داره سرنوشت دنیا رو رقم می زنه !
بگذریم ! زیاد حرف بزنم فروید به سزایی خواهم شد!!
مریمی ِ من ! اگه من که اومدم اصفهون پا نمی شدی بری لرستان و کردستان و اینااا! اونوخت با هم یه بحثی راه می نداختیم تو عمارت آشنای چهلستون در حالیکه چای و قلیون هم مهمون خودت بودم !!!
;)))
عجب!
پاسخحذففقط می تونم بگم:
عجب!
سیگار که می کشی(اونم بهمن کوچیک و یواشکی و اینا!)...با کافکا هم که می خوابی...دیگه چیکارا می کنی؟؟!!
پاسخحذف:)))
میترا بیا بابا تازه از سفر برگشتم جایی نمیرم دیگه
پاسخحذفعمو آلبرت یواشکی نیست. قط جنبههای مالی قضیهاس که باعث این اختلاس کثیف میشه. یعنی یه سور زدم به دوران دانشجویی و بیپولی و خوابگاه شما!
سلاام
پاسخحذفچه جالب . نگاه تیزبینی بود . حتی می تونه یه داستان کوتاه هم بشه
راستی سه تا از داستان هام رو در اولین فرصت برات می فرستم بخونیش بهم نظر بدی
راستی هر بار بهش بگو . منم آواره ام تا یه کم روحیه بگیره بدبخت
آخ بميرم واسه دلت که از دوری من سيگاری شد بيا وبلاگم تا اونم سِيگاری نشده
پاسخحذفزکریا یعنی می خوای بگی داستان نبود؟
پاسخحذفبرام بفرست خوشال میشم
مریمی تو اصفهان زندگی می کنی؟نمی دونستم
پاسخحذفاوهوم ناشناس. اوهوم
پاسخحذفخب نوشته هاي قوي نشان از حجم مطالعات قوي دارد كه ممكن است يا قديمها اهل مطالعه بوده يا اينكه هنوز هم نويسنده مفروض عادت خوبش را حفظ كرده ! اين سبك قلم زدن مال آدمي است كه ميخواند و زياد هم ميخواند فقط گاهي وقتها يك گيجهايي ميزند در انچه كه ميخواهد و خودش هم نميداند كه چه ميخواهد
پاسخحذفمن با ماتروشكا خيلي حال كردم
خسیس هم هستی یا نه؟ فامیلیتو میگی ؟عموی من هم اصفهانه.نکنه اشنا دربیایم
پاسخحذفچقدر خوشحالم كه آدرس جديدتو دارم! اينجا هم خيلي خوبه. لذت مي برم ولي مثل اونجا چيز زيادي نمي تونم بگم. اومدي تهران بهم زنگ بزن. مي خوام ببينمت.
پاسخحذفآخخخخخخی
پاسخحذفدرود
پاسخحذفدر سفر بودم این چند روزه رو.
شما هم؟! ای بابا! کی نمیکشه این روزا؟! همه افتادن به سیگار و اینا...
چقدر اصفهانی تو اینترنت هست؟!
پاسخحذفخدا رحم کنه...!
عمو آلبرت اصفهانی نیستم. فقط ساکنشم. هرچند که کلا تعلق به جایی حس نمیکنم. کاش اجدادم کولیتر از این میبودن تا منم بیخاکتر از اینکه الان هستم میبودم
پاسخحذفناشناس یه جوری میپرسی فامیلیت چیه و شاید آشنا باشیم انگار بحث دو تا شهر یه کشور نیست و بحث دهبالا و دهپایین یه دهاته!:))
فامیلیم پروازه اینو تو نت همه میدونن
ادرس وب قدیمتو می دادی می خوندم
پاسخحذفمرجان جان وب قدیمیم توی بلاگفا بو که مدیرش حذفش کرد از سرور بلاگفا. خیلی وبلاگ من تاثیر گذار بود روی نابودی اسلام و مسلمین واسه همین حذف شد
پاسخحذفمریمی تو رشته ادبیات درس خوندی؟
پاسخحذف: خوب دیگه از قدیم گفته اند : تا مرد سخن نگفته باشد / علم و هنرش نهفته باشد...علمی که نداره ، هنرش هم همین یاوه گویی هاست دیگه ، توقعی زیادی ازش نباس داشت ...
پاسخحذف