که فقط یک کلمه بود و ما نگفتیم. ما نگفتیم. تو تصویرش کن. میفهمی مادرسگ؟ تصویرش کن!
ما لخت، روی کونمان نشسته بودیم کف زمینی که خاکی بود. پیرمرد کچل ریش درازی که نیمهلخت میان ما نشسته بود بوی بدی میداد، بویی شبیه ترشیدگی و گندیدگی. به زبانی که نمیشناختم و با صدایی که انگار از ته چاه در میآمد چیزهایی میگفت که میدانستم یک قصه است. از کجا؟ از آنطوری که ما نشسته بودیم و نگاهش میکردیم. به قیافهی همقطارهایم نگاه میکردم. همه لخت روی کونشان نشسته بودند. نگاهم از این یکی میسرید روی آن یکی و روی او هم نمی ایستاد. از دهنهای نیمهباز و چشمهای وق زدهشان، از حالتی که نشسته بودند و جرات نمیکردند عوضش کنند، مبادا سر و صدایی بشود و نگذارد صدای از ته چاه درآمدهی پیرمرد را بشنوند که به زبان غریبی چیزهایی میگفت، فهمیدم ما داریم به داستانی گوش می دهیم. از حرکتهای پیرمرد میفهمیدم که حالا شاهزاده خانم، یا آقا به دست دیو یا جادوگر گرفتار است و حالا دیو دارد آنجایش میگذازد یا جادوگر دارد طلسم شیطانیای میخواند. و اینکه بالاخره اسطوره میتواند اسطورهی دیگری را شکست بدهد یا نه.
روی نوک پایش میرقصید و وقتی میچرخید دامن کوتاه پر چین سفیدش بلند میشد و فقط همین دامن تنش بود و چه پاهایی. چه تن توپری و چه چهرهای. وقتی میچرخید و مسیری را میگشت انگار باد جابهجاش می کرد. چشمم همهاش آن پایین کار میکرد. زبانم به سقم چسبیده بود و میترسیدم که پلک بزنم. میترسیدم که خیال باشد و پرواز کند. دوست داشتم بروم جلو و لمسش کنم. میترسیدم خطای دید باشد و وقتی میروم جلو ببینم اشتباه میکردهام. باورم نمیشود که یک همچین آدمی وجود داشته و من فقط روی کون لختم نشسته بودهام و نگاهش میکردهام و نمیتوانستهام بروم و لمسش کنم.
باورم نمیشود که یک همچین آدمی وجود داشته و تو نمیتوانسته ای دوستش بداری .
آن وقت آرزو کردم کاش من یک پسر قرن نوزدهمی بودم با یک فلوت...
و تو دوستم میداشتی.
هذيان! ناشي از تب! به خاطر عفونت شديد بدن. وگرنه مگر ميشود آدم با اين همه آدم كو.ن لخت يكجا بنشيند و فقط قصه گوش كند؟ حيف نيست اين همه نعمت؟
پاسخحذفشاید چون همه کونتان لخت بوده دیدن یکنفر با دامن، هرچند کوتاه، مبهوتتان کرده...
پاسخحذفهمش تصویر افتابی تو ذهنمه که اونجا داره چشماتون رو اذیت میکنه
پاسخحذفاسطوره هيچوقت يقهي آدمو ول نميكنه. حتي توي اون وضعيتي كه تو داشتي و من دارم. (الان گه در گهم دقيقاً).
پاسخحذففيلم سپيده دم رو ديدي؟ از اين فيلماي دراكولاييه. فقط يه فرق داره كه باعث شده هركي ديده عاشقش شده: يه مرد اسطوره اي و يه عشق اسطوره اي توش هست. يه مرد قرن پونزدهي و يه عشق كامل و بي نقص.
حالا پاشو كونتو جمع كن و برو دنبال كارت. قصه تموم شد. همينيم كه هستيم آبجي.
درود بر سوررئالهایت و کابوسهایت
پاسخحذفبه من هم سری بزن
این داستانت غم انگیز است ! هرچقدر هم که لای کلماتت قاطی اش کنی و هم بزنی اش تا به چشم خواننده نیاید !هرچقدر هم که دروغ بگویی داستانت بی شک باز هم راست می گوید ، راست...
پاسخحذفمنظورم من از یک / هشتم درصد ، گوشخراش بنظر رسیدن این آهنگ برای خیلی از شنونده هاس... نمیدونم چرا بنظرتون زننده میاد؟!؟!
پاسخحذفمیشه اون همه کامنت رو بنویسن! ... خوشحال میشم نظرتون رو در مورد این گروه بدونم...
کامنت من رسید؟
پاسخحذفشکر شکن به کجا سر بزنم؟ لینک نذاشتی که عزیز
پاسخحذفنوشین کدوم کامنت؟ نرسیده عزیز
پاسخحذف