من در موقعیت مستقر شدهام
و یخ میزنم از نبودنت بانو
سیگار هم نمیشود کشید دیگر
درختها آسم گرفتهاند
و بوی دود سیگار من اذیتشان میکند
صدای سرفهشان را میشنوی؟
صدای دود من را میشنوی؟
من که از زمستان سردترم
و ذوب میشوم در این سرمای زیر صفر درجه
یخ میزنم از نبودنت
صدای ذوب شدنم را یا صدای یخ زدنم را میشنوی؟
گوشت را چسباندهای روی قلبم؟
قل قل حبابهایم را میشنوی؟
این زمستان پایان نداره، انگار!
پاسخ دادنحذفامروز صُب از خونه درومدم تا برسم شرکت هی داشتم زیر لب روزای هفته ی فرهاد رو می خوندم ... بعد اومدم اینجا، یه جا! -نمی دونم کجا!- خوندم که همه روزامون شده مثه سه شنبه، این همه ترانه ی فرهاد هم نداره ....
موش خورده شناسنامه هممون رو!
حالا! مریم! این شعر تو هم که خوندم، سردم شد، خیلی!
خسته شدم!
بیا خب، قیمه نگه داشتم واست
پاسخ دادنحذفاین شعر را خیلی دوست داشتم . کم پیدایی مریمی!امیدوارم خوب باشی !
پاسخ دادنحذفبرو ! خب قیمه نگه داشته واست
پاسخ دادنحذفقیمه رو خوردی ؟!
پاسخ دادنحذفدرخت ها آسم گرفته اند..زيبا بود...
پاسخ دادنحذفتا شمارش معکوش آغاز شده باشد
پاسخ دادنحذفبر این مقصود بی مقصد