مشکل حقوق زنان در مملکت ما این است که زنان خودشان هیچ وقت ضرورت گرفتن حقوقی را احساس نکردهاند. همیشه یک شاهی رییس جمهوری چیزی پیدا شده که گفته زنان باید این جور یا آن جور باشند و اغلب زنان هم تبعیت کردهاند. تبعیت کردن هم اساسا یک ویژگی ایرانی است و زن و مرد ندارد. عرب بیاید میگوییم باشه هر چی تو میگی، مغول بیاید میگوییم باشه هر چی تو میگی، روس بیاید همین طور انگلیس بیاید همین طور، میرپنج بیاید، آخوند بیاید، آمریکا بیاید همین طور. اولین زنانی که از ایران رفتند اروپا و فمینیسم و برابری را یاد گرفتند قجرزادگانی بودند که به دنبال بهتر کردن زندگی شخصی خودشان بودند. مطالبی هم نوشتند و کارهایی هم کردند. اما پیش از آنکه بیشتر زنان ایران باسواد بشوند که بتوانند آن مطالب را بخوانند، ناگهان شاه سوییس درس خواندهی مملکت آمد یک بیانیه خواند و سند رقیت زنان را پاره کرد. من نمیدانم رقیتی بود یا نبود. اما اولین کسی که باید بندگی را بفهمد خود آدم است و خودش باید بند آن را پاره کند. فقط تجربهی زندگی نسل خودم و نسل مادرم و نسل مادربزرگم نشان میدهد که رقیت مادربزرگم کمتر بود. رعیت زادهای ب...
پستها
نمایش پستها از سپتامبر, ۲۰۱۷